تحلیل توافق نامه صلح امریکا و طالبان و امکان سنجی اجرای آن
مطلب زیر در اندیشکده راهبردی تبیین به ادرس منتشر شده است
http://tabyincenter.ir/36156/
پس از ماهها مذاکره و گفتگو میان نمایندگان طالبان و امریکا در خصوص مذاکرات صلح افغانستان، بالاخره طرفین در 29 فوریه 2020 (10 اسفند 1398) توافقنامه صلحی را امضاء کردند. بر مبنای اظهارات نمایندگان طالبان و امریکا قرا ر است توافقنامه، صلح و امنیت را به افغانستان بازگرداند. هدف نوشتار حاضر، تبیین و تحلیل توافقنامه صلح امریکا و طالبان میباشد. برای بررسی بهتر موضوع، مقاله به دو بخش تقسیم شده است؛ بخش اول به تحلیل توافقنامه مذکور و امکان سنجی اجرای آن در قالب بررسی وضعیت امریکا، طالبان و دولت مرکزی افغانستان در آستانه امضای توافقنامه صلح؛ محتوای توافقنامه صلح؛ و امکان سنجی اجرای توافقنامه صلح امریکا و طالبان میپردازد و بخش دوم نیز پیامدهای توافقنامه صلح را تحلیل خواهد نمود.
1) بررسی وضعیت امریکا، طالبان و دولت مرکزی افغانستان در آستانه امضای توافقنامه صلح
برای تحلیل توافقنامه صلح امریکا و طالبان، ابتدا باید دانست که امریکا، طالبان و دولت کابل در زمان امضای توافقنامه صلح در چه وضعیتی قرار داشتند.
1-1) وضعیت امریکا
مذاكرات صلح افغانستان در سپتامبر 2018 با حضور زلمی خلیلزاد به عنوان نماینده ارشد آمريكا و نمایندگان طالبان به صورت رسمی کلید خورد و در فوریه 2020 توافقنامه صلح موسوم به "موافقتنامه رسیدن به صلح در افغانستان" میان طرفین به امضاء رسید. امریکا از همان دور اول مذاکرات تا آخرین دور مذاکرات، بر ضرورت تأمین اهداف زیر تأکید داشت: برقراری آتشبس میان دولت افغانستان و طالبان، پایان جنگ در افغانستان، آغاز مذاکرات بینالافغانی، تضمین طالبان درخصوص قطع رابطه با القاعده و مبارزه با داعش، تضمین طالبان در خصوص اینکه از خاک افغانستان حمله علیه منافع آمريكا و متحدانش صورت نمیپذیرد. همزمان با برگزاری دور نهم گفتوگوها در شهریور 1398، خبر توافق طرفین منتشر شد. با وقوع انفجار در نزدیکی سفارت آمریکا در کابل، یک سرباز آمریکایی به همراه چندین شهروند افغان کشته شدند. پس از اینکه طالبان مسئولیت این انفجار را بر عهده گرفت، ترامپ ضمن اشاره به نشست محرمانهای که قرار بود با فرستادگان طالبان در خاک کشورش داشته باشد، خاتمه مذاکرات صلح بین نمایندگان دو طرف را اعلام کرد. طالبان در واکنش به بیانیه ترامپ اعلام کرد که لغو مذاکرات صلح، بیشتر به ضرر واشنگتن است، زیرا طالبان ثابت کرده که به کمتر از خروج کامل آمریکا از افغانستان راضی نمیشود و برای رسیدن به این هدف، به جهاد خود ادامه خواهد داد. با مشاهده واکنش طالبان، آمریکا اعلام کرد واشنگتن همچنان خواهان توافق با طالبان است، اما میخواهد اطمینان یابد که طالبان به تعهدات خود پایبند میماند. بعد از سفر غیرمنتظره ترامپ به افغانستان در آذر 1398، مذاکرات پس از سه ماه وقفه از 16 آذر از سر گرفته شد، اما با حمله طالبان به مرکز بهداشت نزدیک پایگاه هوایی آمریکا در بگرام در 20 آذر، خبر توقف کوتاهمدت مذاکرات از جانب کاخ سفید منتشر شد. با اعلامنظر مساعد طالبان برای کاهش خشونتها (به جای آتشبس) در افغانستان، مذاکرات صلح در دوحه در اواخر دی 1398 از سر گرفته شد تا اینکه در ماه اسفند اعلام شد امریکا و طالبان توافق کردند به مدت یک هفته خشونتها در افغانستان را کاهش دهند. با توجه به اینکه شرط کاهش خشونتها عملیاتی شد، سندی با عنوان"موافقتنامه رسیدن به صلح در افغانستان" میان آمریکا و طالبان در 29 فوریه 2020 امضاء گردید. بنابراین امریکا در آستانه امضای توافقنامه با طالبان؛ با توجه به در پیش بودن انتخابات ریاست جمهوری سال 2020 و لزوم عملیاتی کردن شعار انتخاباتی ترامپ مبنی بر لزوم بازگشت سربازان به وطن، عزم خود را برای امضای توافقنامه جزم کرده بود و برای رسیدن به این هدف، چنانچه در آغاز گفتگوها شرط حضور دولت کابل در مذاکرات را طبق خواست طالبان کنار گذاشت، در زمان امضای توافقنامه صلح با طالبان نیز مقابل خواست طالبان درخصوص درج نام امارت اسلامی در این سند کوتاه آمد، هر چند در متن توافقنامه ذکر شد که امریکا امارت اسلامی طالبان را به رسمیت نمیشناسد.
2-1) وضعیت طالبان
طالبان به عنوان نیرومندترین گروه شورشی در افغانستان با استفاده از جایگاه قومی و قدرت نظامی و نیز ضعف دولت کابل، طی دوره حكومت دولت وحدت ملي (1393 ـ 1398) همواره بر دامنه مناطق تحت نفوذ خود افزوده و باعث بروز ناامنی و درگیری در کشور شده است. تصرف قندوز، فراه و غزني نيز براي قدرتنمايي به امریکا و به چالش كشيدن دولت وحدت ملي صورت گرفت. طالبان همچنین حملات خود را در استانهاي شمالي نظير بلخ، فارياب، بادغيس و جوزجان افزايش داد. با بررسی عملیاتهای طالبان در سه سال اخیر (1396 تا 1398) با نامهای «منصوری»، «الخندق» و «الفتح» و مقایسه آنها با عملیاتهای قبلی، مشاهده میشود که برخلاف سالهای قبل از سال 2012 که استراتژی طالبان عمدتاً بر ا ایجاد مزاحمت و حملات ايذايي بوده و عملیات منسجم نظامی انجام نمیداده است، اما از سال 2012 تا كنون، طالبان نه تنها بر وسعت جغرافیایی خود افزود، بلكه عملیاتهاي خود را با سازماندهي منسجم انجام داده و حتی در طول مذاكره با آمريكا، از حملات خود نکاست. طالبان در طی گفتگوهای صلح با امریکا همواره بر تأمین اهدافی مانند مذاكره مستقيم با آمريكا، ارائه جدول زمانی برای خروج نیروهای خارجی از افغانستان، حذف نام گروه طالبان و رهبران آن از لیست سیاه گروههای تروریستی، تغيير قانون اساسي و تشکیل حکومت اسلامی، آزادی همه زندانیان طالب از زندان و به رسمیت شناختن دفتر طالبان در قطر تأکید داشتند. طالبان در حالی که مذاکرات صلح با آمریکا را پیش میبرد، در مذاکرات موسوم به گفتوگوهای بینالافغانی با احزاب و گروههای سیاسی افغانستان نیز مشارکت نموده و همچنین مذاکراتی نیز با کشورهای منطقه از جمله ایران، چین، روسیه برگزار کرد. طالبان در مواضعش در قبال دولت کابل، کماکان آن را به رسمیت نشناخته و نتایج انتخابات ریاست جمهوری 1398 را نیز فاقد اعتبار میداند. بنابراین طالبان در آستانه امضای توافقنامه با امریکا، به لحاظ نظامی از طریق عملیاتهای متعدد بر دامنه حوزههای تحت کنترل و نفوذ خود در کشور افزود، در حوزه سیاسی نیز با توجه به تمایل دولت ترامپ برای دستیابی به توافق، کسب وجاهت و مشروعیت از جانب کشورهای منطقه، اختلاف میان اشرف غنی و عبدالله عبدالله در ارتباط با نتایج انتخابات و عدوم وجود صدای واحد میان بازیگران داخلی افغانستان و ... از موضع قدرت در جلسه امضاء توافقنامه شرکت کرد.
3-1) وضعیت دولت مرکزی افغانستان
از زمان طرح موضوع گفتگوی صلح با طالبان در سال 2009، این گروه بارها بر عدم تمایل به مذاکره با دولت کابل تأکید کرده و معتقد است دولت، نه تنها نماینده واقعی مردم افغانستان نمیباشد، بلکه مقامات آن از جانب امریکا منصوب شده است. در یازده دور مذاکرات رسمی میان آمریکا و طالبان، دولت افغانستان نتوانست در نشستهایی مذکور شرکت نماید، درحالی که دولت افغانستان، یکی از دو طرف اصلی جنگ در کشور است. منتقدان دولت معتقدند که روند صلح خارج از کنترل اشرف غنی بوده است و دلیل آن نیز، عدم حضور نماینده دولت در مذاکرات است. اما دولت بیان کرد که امریکا به نمایندگی از دولت کابل در این گفتگوها حضور داشته و موارد مطرح شده را به اطلاع مقامات دولتی میرساند. با ادامه روند گفتوگوهای صلح طالبان و آمریکا و عدم تمایل طالبان به هرگونه مذاکره با دولت کابل، اشرف غنی تصمیم به مشارکت جدیتر در این روند گرفت. به همین دلیل، غنی در تیر 1398 و براساس پیشنهاد لویه جرگهی مشورتی صلح، وزارت دولت در امور صلح را ایجاد کرد. در ادامه، ریاست دبیرخانه شورای عالی صلح طی فرمانی از سوی اشرف غنی لغو گردید و دبیرخانه این شورا را با تمام ساختار و وظایف آن لغو و مسئولیت آن را به وزارت دولت در امور صلح واگذار کرد. با این حال، موضع طالبان در ارتباط با عدم مذاکره با دولت تغییری نکرد. علیرغم مخالفت طالبان، دولت وحدت ملی، انتخابات ریاست جمهوری را در مهر 1398برگزار کرد. هر چند ارگ به دلیل فشارواشنگتن مجبور شد سه عضو ارشد طالبان را در آبان 1398 از زندان بگرام آزاد و به قطر منتقل نماید. پس از اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری و اختلافات میان اشرف غنی و عبدالله عبدالله در خصوص نتایج اعلام شده، موضع دولت بیش از پیش تضعیف گردید. حتی در روز امضای توافق میان امریکا و طالبان، از هیچ نماینده دولت کابل جهت حضور در مراسم دعوت نشده بود. بنابراین دولت مرکزی افغانستان در آستانه امضای توافقنامه صلح طالبان با امریکا، به دلیل جایگاه و مشروعیت طالبان در سطح منطقه و بینالمللی به دلیل برگزاری نشستهای متعدد(علیرغم اعلام حمایت ایران، هند از دولت کابل و لزوم مشارکت آن در روند صلح)، مخالفت طالبان با هرگونه مذاکره با نمایندگان دولت و عدم مشروعیت آن، اختلافات داخلی میان سیاستمداران کابل در ارتباط با نتایج انتخابات ریاسست جمهوری و ... ، هم در حوزه سیاسی در موضع ضعف قرار داشت و هم به دلیل گسترش عملیاتهای طالبان و حوزه نفوذ این گروه و عدم توانایی نیروهای دولتی برای مبارزه با آنها در حوزه نظامی وضعیت مناسبی نداشت.
2) محتوای توافقنامه صلح امریکا و طالبان
پس از برگزاری یازده دور از مذاکرات رسمی میان امریکا و طالبان در نهایت سندی با عنوان"موافقتنامه رسیدن به صلح در افغانستان" میان آمریکا و امارت اسلامی در 29 فوریه امضاء گردید که البته بلافاصله پس از ذکر نام امارت اسلامی، امریکا تأکید کرده است "امارت اسلامی" را به عنوان دولت به رسمیت نمیشناسد، بلکه "گروه طالبان" را به رسمیت میشناسد. توافقنامه صلح امریکا و طالبان متشکل از چهار بخش است: بخش اول به عدم استفاده از خاک افغانستان توسط هرگونه گروه یا فرد علیه امنیت ایالات متحده و متحدان آن ؛ بخش دوم به اعلام جدول زمانی برای خروج تمام نیروهای خارجی از افغانستان؛ بخش سوم به شروع مذاکرات بینالافغانی در ده روز پس از امضای این توافقنامه(10 مارس)؛ و بخش چهارم نیز بر آتشبس دائمی اشاره دارد. هر دو طرف موافق هستند که این دو بخش با هم مرتبط و به هم وابسته میباشند. بر اساس موافقتنامه، امریکا متعهد میگردد که: 1- تمام عملیاتهای نظامی علیه طالبان را متوقف نماید. 2- همه نیروهای امریکایی و بینالمللی حاضر در خاک افغانستان از این کشور خارج شده و پایگاههای آنها ظرف چهارده ماه تخلیه شود. 3- با شروع مذاکرات بینالافغانی همه تحریمها علیه طالبان(تحریمهای امریکا و شورای امنیت) ظرف شش ماه آینده برداشته شود. 4- امریکا تلاش میکند که دولت کابل حدود پنج هزار زندانی طالب را از زندان آزاد کند و طالبان نیز یک هزار زندانی طرف دیگر را تا 10 مارس برای اعتمادسازی آزاد کند. طرفهای ذیربط هدف دارند که تمام زندانیان باقیمانده را طی سه ماه بعدی آزاد کنند. البته اجرای این تعهدات امریکا مشروط به این این است که طالبان نیز به تعهدات خود عمل کند از قبیل: 1- کاهش سطح خشونت در افغانستان به مدت یک هفته. 2- توقف عملیات نظامی علیه نیروهای امریکایی و خارجی. 3- شروع مذاکرات با سایر افغانها ظرف ده روز برای آتشبس و صلح. 4- جلوگیری از استفاده گروههای مسلح تروریستی از خاک افغانستان که منافع امریکا و متحدانش را تهدید میکنند. البته موارد مذکور، موضوعاتی هستند که توسط رسانهها منتشر شدهاند، اما بیشک، بسیاری از موضوعات مطرحه در مذاکرات و توافقات پنهانی طالبان و امریکا انتشار نیافته است. به عنوان مثال، مطلبی در ارتباط با چگونگی حضور امریکا جهت آنچه مبارزه با تروریسم بعد از خروج از افغانستان میخواند، منتشر نشده است. در ضمن، اشارهای نیز به ماهیت و اجزای "کاهش خشونت" نشده است. اینکه طرفین در خصوص چه سطحی از خشونت به تفاهم رسیدهاند، مشخص نیست.
3) امکانسنجی اجرای توافقنامه صلح امریکا و طالبان
در خصوص امکانسنجی اجرای مفاد توافقنامه مذکور میتوان این مسئله را هم از جانب طالبان و هم از طرف امریکا بررسی نمود.
1-3) امکانسنجی اجرای توافقنامه صلح از جانب طالبان
1-1-3) یکی از مهمترین تعهدات طالبان در این توافقنامه، توقف عملیات نظامی علیه نیروهای خارجی از جانب این گروه است. در حالی که رهبران طالبان با این چالش مواجه هستند که بتوانند در ادامه، همه زیرمجموعههای طالبان را زیر چتر خود حفظ و سیطرهشان را تثبیت کنند. برخي گروهها درون طالبان همواره مخالف مذاكره با آمريكا و دولت كابل هستند. اختلافات داخلي ميان گروههاي طالبان نسبت به صلح با آمريكا موجب بروز شكاف در اين گروهها شده و میتواند مانع عملياتي شدن توافقات شود، به ويژه كه حاميان اين دسته از طالبان نيز متعدد هستند و گاه منافع متضاد دارند.
2-1-3) شروع مذاکرات طالبان با سایر افغانها جهت دستیابی به آتشبس و صلح از دیگر تعهدات طالبان است، در حالی که دستیابی به صلح بدون مذاکره مستقیم طالبان با دولت افغانستان ممکن نخواهد بود. ادامه روند حملات نظامی توسط طالبان پس از پایان زمان یک هفتهای کاهش خشونتها که در بیش از 10 ولایت به وقوع پیوسته است، مؤید این نکته است که طالبان در بهترین شرایط، علیه نیروهای خارجی حمله نکردند اما حملات علیه نیروهای دولتی افغان را ادامه میدهند که البته نتیجهای جز تداوم اختلافات، درگیریها و استمرار ناامنیها نخواهد داشت. عدم حضور دولت افغانستان در روند مذاكرات صلح امریکا و طالبان، عملاً يكي از موانع اصلي صلح در افغانستان در زمان پس از امضای توافقنامه میان امریکا و طالبان است. هر چند امریکا مطرح کرده است که بایستی مذاکرات بینالافغانی پیش گرفته شود تا صلح و آتشبس دائمی در این کشور حاکم شود، اما رهبران طالبان تاکنون حاضر به گفتوگوي مستقيم با دولت كابل نیستند. دولت نیز در مقابل درخصوص شرط آزادسازی 5 هزار اسیر طالبان مقاومت میکند و همواره بر حفظ قانون اساسی و جمهوریت نظام تأکید میکند.
3-1-3) پس از برگزاری مذاکرات طالبان و سایر طرفهای افغانی، چنانچه طرفین به جمعبندی برسند، در نهایت دولتی در افغانستان روی کار خواهد آمد که طالبان به صورت رسمی نقش کلیدی در آن خواهد داشت. اگر طالبان موفق شوند حاکمیت خود را تثبیت کنند، همان نظریه قدیمی که پشتونها اجازه نمیدهند سایر اقوام، حاکم افغانستان باشند، غالب خواهد شد و بالطبع طالب یا همان پشتون با دیدگاههای انحصاری که دارد میتواند حکومت افغانستان را به دست بگیرد. عدم وجود خوشبینی به تقسیم عادلانه قدرت میان طالبان با سایر احزاب، اقوام و مذاهب در آینده با توجه به ویژگی تمامیتخواهی طالبان و میزان قدرت و نفوذ آن در کشور، عملاً دستیابی به صلح جامع را با مشکل مواجه میکند. بنابراین، امضای توافق صلح میان آمریکا و طالبان لزوماً به معنای پایان خشونت و ناامنی در افغانستان نخواهد بود؛ چراکه درخصوص مهمترین معضل افغانستان، یعنی اختلافات سیاسی داخلی و نبود اجماع ملی راهکاری عملی ارائه نداده است بلکه الویت را بر تأمین منافع ملی امریکا و طالبان قرار داده است.
2-3) امکانسنجی اجرای توافقنامه صلح از جانب امریکا
افغانستان به دلیل ویژگیهای ذاتی خود و نیز به مداخلات خارجی و تضاد منافع بازیگران منطقهای و جهانی همواره دچار بحران است و امریکا تلاش کرده است از طریق مدیریت ناامنی در آن کشور در پی حفظ دسترسیهای سیاسی و امنیتی، تأمین منافع استراتژیک و ممانعت از ابتکار عمل و قدرت مانور رقباء و مخالفانش در افغانستان باشد. مهمترین مسئله مطرح شده در خصوص تعهدات امریکا در توافقنامه صلح، بحث خروج نیروهای خارجی است. اما بایستی در نظر داشت خروج مطرح شده در این سند، با مفهوم خروجی که بسیاری به آن باور دارند، متفاوت است. بسیار سادهانگارانه است که بپذیریم امریکا پس از هزینههای مالی و جانی که در جنگ افغانستان متحمل شده است، اکنون میخواهد به معنای واقعی از این کشور خارج شود. به نظر میرسد جنس و نوع این حضور تغییر خواهد کرد. چنانچه فرض کنیم طالبان در دولتی که پس از مذاکرات بینالافغانی روی کار میآید، دست برتر را خواهد داشت، در چنین شرایطی و طبق توافق امریکا و طالبان، سربازان امریکایی در تعداد محدود و صرفاً در پایگاههایی مشخص، نه برای جنگ با طالب بلکه به عنوان نیروی حافظ وضع موجود(دولت جدید) فعالیت خواهند کرد. طالبان همواره نشان داده است که از اهمیت و جایگاه کمکهای امریکا به افغانستان آگاه است، لذا برای ادامه ارسال این کمکها(چنانچه در موافقتنامه امریکا و طالبان درخصوص ادامه جریان کمکها و همکاری اقتصادی امریکا با دولت آینده آمده است) در پی خروج همه نیروهای امریکایی از افغانستان نخواهد بود. با این شرایط، خروجی در کار نخواهد بود. در ضمن، چنانچه از منظر خود امریکایی و اخباری که در رسانهها منتشر شده به موضوع خروج نگاه کنیم، با توجه به اینکه ترامپ نشان داده است به راحتی میتواند خیلی سریع از توافقنامه صلح خارج شود و دستور افزایش مجدد نیروها را صادر کند.
ارزیابی استراتژی ترامپ در افغانستان...
ما را در سایت ارزیابی استراتژی ترامپ در افغانستان دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : zahramahmoodi85 بازدید : 190 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 14:52